من فحش می دهم، پس هستم
من فحش می دهم، پس هستم
این روزها کاربران اینترنتی به نمایندگان فرهنگ ایران تبدیل شده اند و هر جا که لازم باشد فحش های آبدارشان بهانه ای می شود برای نقد فرهنگ، راستش را بخواهید زیاد از دیدن فحش کاربران ایرانی در شبکه های مجازی متعجب نمی شوم.

این روزها کاربران اینترنتی به نمایندگان فرهنگ ایران تبدیل شده اند و هر جا که لازم باشد فحش های آبدارشان بهانه ای می شود برای نقد فرهنگ، راستش را بخواهید زیاد از دیدن فحش کاربران ایرانی در شبکه های مجازی متعجب نمی شوم. این درست شبیه فضایی است که در ورزشگاه تجربه می کنم. هیچ چیز و هیچ کس از فحش های ناموسی مصون نیست و اینجا تنها جایی است که انگار برای فحش دادن مجوزی وجود دارد. مثل فیلمی که بازیگر در نقش مجرم فرو رفته است و چون خیالش راحت است که این تنها یک فیلم است بدون خجالت کنش هایی از خود نشان می دهد که در دنیای واقعی هرگز از خود نشان نمی داد.

دوستان، این یک طغیان است و به قول آلبر کامو، طغیان تنها فرصت درک آزادیست. یکی از معدود فرصت های تبلور و برجسته سازی “خود” برای کسانی که در دنیای واقعی فرصتی برای طغیان ندارند. طغیان برای من همین نوشتن است، برای یک هنرمند خلق یک اثر و برای شما هر چیزی است که باعث می شود از “بودنتان” لذت ببرید و با افتخار حس کنید در این جهان هستی کسی هستید.

“فحش” ساده ترین تولید برای تجربه حس طغیان در فضای استادیوم و البته فضای مجازی است. بویژه برای کسانی که فرصتی برای طغیان در دنیای واقعی را ندارند. آنها را باید درک کرد؛ به قول دکارت؛ آنها فحش می دهند، پس هستند.

  • نویسنده : دکتر رضا شجيع(دكتراي مديريت)