” زنان قربانیان پنهان خشونت”
فعالان زن؛
در گفتو گو با کردستان فردا از آسیبهای اجتماعی می گویند
به بهانه ۸ مارس روز جهانی زن بر آن شدیم تا بار دیگر مهمترین مانع پیش روی نیمی از جامعه انسانی را با خود آنان مطرح کنیم.
” زنان و پدیده خشونت ” موضوع این شماره میزگرد ماه شد تا مصادیق آنرا با تعدادی از فعالان زن به میان بگذاریم و البته راهکارهای پیشنهادی این دوستان را نیز به همراه میخوانیم.
آزار جنسی مصادیق خشونت علیه زنان
شیما قوشه
آزار جنسی بارزترین مصداق خشونت علیه زنان است که متاسفانه در همه جا وجود دارد و ترس از فهمیدن وآگاه شدن خانواده و یا رسانه ای شدن این آزارها به دلیل تفکر غلط از جامعه سنتی سبب پنهان کردن دردها و دچار شدن به ناراحتی های روانی می شود.
جامعه مدنی فعال می تواند کمک ساز باشد اما چون در ایران جامعه مدنی از رشد لازم برخوردار نیست و نهادی مانند بهزیستی هم تنها در موارد خاصی می تواند حمایت کند لذا این خود مزید برعلت است.
با استفاده از توان وکلای زن می شود در این زمینه کارکرد و یا کسانی که در کسوت های بزرگتری و مورد اعتماد و وثوق جامعه هستند می توانند نهادهایی را در جهت حمایت از حقوق زنان فعال نمایند حتی اگر این فعالیتها صرفا معنوی باشد.
بهترین اقدام پیشگیرانه برای در امان بودن از سوء استفاده های جنسی آگاهی دادن به خانم ها در خصوص شیوه برقراری رابطه است چون به دنبال سوء استفاده جنسی از خانم ها سوء استفاده مالی هم وجود دارد.
با برگزاری کلاس های فوق برنامه در زمینه های مختلف و در مکانهای مختلف می توان جای خالی نهاد اجتماعی و آموزه ها را پر کرد.
طبق ماده ۶۶ قانون آیین دادرسی کیفری امکان پیگیری قانونی به هنگام تضییع حقوق انسانی خانم ها وجود دارد ولی باید خود بخواهند و خود به فکر باشند ما باید برای پیشبرد اهداف این قانون، جامعه را آگاه کنیم و به جامعه زنان هم کمک کنیم.
نگاه سنتی به بهانه پاسداری از مذهب گاهی موجب سرپوش گذاشتن به جرم اقایان و ایجاد خلل برای زنان شده است.
سیمین چایچی
آبرو واژه ای است شکل گرفته ازایدئولوژی وتفکرات جامعه، این کلمه دست ساز مردانه، صرفا زیب گردن زنان است، یعنی حلقه ای از زنجیر بلند اما و اگرهای دست و پاگیری که زن را ازبدو تولد اسیر میکند. معیار آبرو براساس معیارهای هرجامعه متفاوت است، یعنی موردی که درجامعه ما و برگرفته از عرف و آیین وسنتها، ناهنجاری است، درجامعه ی دیگر نه تنها ناهنجاری و بی آبرویی نیست بلکه ارزش و هنجاراست، متاسفانه در عرف ما زن شرف مرد تعریف میشود پس رفتارهای شخصی و اجتماعی وحتی پوشش و آرایش او براساس این تعریف معنی میشود،بنابراین مردان محقند به هرقیمتی حتی قتل شرف و آبروی خودرا حفظ کنند،حقی که شرع و قوانین نوشته ونانوشته به او میدهند که نتیجه اش قتلهای ناموسی زن کشی های بیمجازات است،ما معتقدیم که اخلاق و آبرو یک مسئله کاملا شخصی ودوراز جنسیت است، زن شرف و ناموس هیچکس نیست جزخودش.
در جامعه ما مسئله جنسی آبروی زن را نشانه می رود که منجر به نابودی وی می شود به طوریکه زنان بیشترین قربانیان حفظ آبرو هستند، آبرویی که درقبال حفظ آن محکوم به تحمل خشونت های آشکارو پنهان جنسی وجسمی خانوادگی واجتماعی هستند، زنان با مقاومت درمقابل تجاوز، قصاص وتن دادن به آن، سنگسار میشوند.
افسر بهزاد
خشونت علیه زنان، تنها به آزار و اذیت جسمی ختم نمی شود؛ در واقع تحقیر کردن، محدود کردن، بدبین شدن و …، نیز جزو خشونت علیه زنان بشمار می روند. در کل خشونت خود به درجه های گوناگون تقسیم بندی می شود و متأسفانه در این دنیای پست مدرن پدیده ی خشونت علیه زنان نه تنها کم نشده است، بلکه زنان قربانی سنت های خشکی می شوند که چه بسا در پوششی بسیار امروزی نمود عینی می یابد و ثابت شده است که زنان در موقعیت های اجتماعی، سیاسی، عقیدتی و… بیشتر از مردان آسیب پذیر بوده اند و اگر مسأله ی ناموس و آبروی خانوادگی نیز در میان باشد، این زندگی زن است که برای این مسأله به هیچ انگاشته می شود، حتی در موقعیت های سیاسی نظیر جنگ هم، این زنان ـ به همراه کودکان ـ هستند که هشتاد درصد از قربانیان را تشکیل می دهند. امروزه خشونت علیه زنان به یکی از اهرم های اصلی جنگ مبدل شده است، برای نمونه با توجه به اخبار و نوشته های باقیمانده از جنگ رواندا، کنگو، گینه، تانزانیا در آفریقا و بوسنی و هرزوگوئین در اروپا و تا حدودی کویت، افغانستان، عراق و سوریه و حتی کوردستان ترکیه،خشونت علیه زنان از اهداف اصلی نیروهای رقیب بشمار می آمده است باز طبق همین آمار هزاران زنی که اگر هم از جنگ و قتل و عام ها جان سالم به در می بردند متأسفانه مورد تجاوزهای فردی و گروهی قرار می گرفته اند که این خود بسیار دردناک تر از کابوس مرگ است. نمونه اخیر آن خشونت داعش علیه زنان ایزدی در شنگال.
در زمینه خشونت های اجتماعی و خانوادگی نیز در صورتی که دختر یا زنی مورد آزار و اذیت جنسی قرار بگیرد، نه تنها جامعه و خانواده از وی طرف داری ننموه، بلکه به وی به دیده ای تحقیر نگریسته و همچنین خانواده ی وی به منظور بازیافت آبروی از دست رفته خود!، زن را به زور مورد حذف فیزیکی قرار می دهند.
در پاره ای از زمان و مکان متأسفانه خشونت علیه زنان حتی منجر به خودکشی نیز می شود و این وضعیت بغرنج گویای نقض حقوقی است که زن به نوعی از آن رنج می برده است. یک زن در حالت کلی بیشتر از آن که به فکر استقلال شخصی خود باشد، به فکر ابتدایی ترین حقوقی است که آن را از وی سلب نموده اند. در شماری از این خود کشی ها که نوع بدتر آن خود سوزی می باشد، وقتی زن نمی میرد، قیافه اش به کلی دگرگون می شود و نه تنها مشکلی برای وی حل نمی شود، بلکه مشکلات دیگری نیز بر آن افزوده می شوند.
برای نمونه: تجاوزات به عنف، تنها نمونه هایی از گویای نقض حقوقی است که به نحوی حق مشروع یک زندگی سالم و ابتدایی را از زن سلب می کند.
سیستم قضایی مرد محور سبب شده تا به هنگام ارتکاب جرم علیه زنان دادرسی عادلانه انجام نشود و چرخه خشونت علیه زنان کماکان ادامه یابد در بسیاری از موارد زن اگر بتواند از کمین جنس مردان سالم بیرون رود حداقل می بایست تن به فرار از خانه دهد و این یعنی فاجعه ای تازه علیه زنان.
بی گمان اگر قانون در بیشتر موارد خشونت علیه زنان، از زنان حمایت می نمود و مجازاتی برای عاملین خشونت در نظر می گرفت و یا این مجازات را افزایش می داد، آن وقت زنان این چنین قربانی سو ءاستفاده و جاه طلبی برخی مردان نمی شدند.
برای کاهش خشونت علیه زنان چه باید کرد؟
شیما قوشه
وقتی یک مرد به حیثیت یک خانم تجاوز و یا تعرض می کند به دلیل جرمی که مرتکب شده است باید مجازات شود و این مردان هستند که باید بترسند نه این که زنان از ترس آبرو نتوانند از حیثیت خود دفاع کنند اما چون جامعه سنتی مرد سالار است به این بهانه بر روی جرایم خود سرپوش می گذارند.
موجودی قانون ما مردان هستند و تربیت زن ستیز شده ایم و حتی مادران بیشتر نگران دخترانشان هستند تا پسرانشان(در زمینه بیرون بودن از خانه در مورد فرزندان)
با استفاده از ظرفیت افراد توانمند و خوشفکر نسل بعدی را باید طوری دیگر تربیت کنند که برای دفاع از آبرو و حیثیت خود واهمه ای نداشته باشند و بیشتر باید بر افزایش آگاهی بخشی به زنان جامعه تأیید کرد.
با ایجاد تشکل های مدنی- شورایاری ها و استفاه از توان زنان خانه دار که نقش اصلی در تربیت فرزندان دارند و حتی سواد آنچنانی ندارند می تواند در پیشبرد اهداف و تاثیر دو چندان نقش زنان در اجتماع و دفاع از حق و حقوق خود تلاش کنیم و شاهد باشیم.
سیمین چایچی
قویترین پشتوانه برای حفظ سلامت افراد قانون است،اما اگر در جامعه ای معیارهای دیگری غیراز انسان سالاری و احترام به حقوق انسانی جای قانون را بگیرد قشری که ابزار قدرت را در دست دارد به آسانی کفه ی ترازو را به نفع خود سنگین میکند، وما درحال حاضر شاهدیم که منافع انسانی و اجتماعی زنان ما در کفه ی سبکتر قرار دارد.
در جامعەای کە برخی تفکرات افراطی سنتی و مذهبی وتنگ نظریهای حاصل ازدیدگاه مردسالاری حاکم است به غیراز ترویج فرهنگ برابری نگری، قانون موثرترین ابزار کنترل نابسامانیهایی است که عمدتا برزندگی قشرگسترده ای اززنان جامعه سایه انداخته است، بنابراین وظیفه ی روشنفکران و برابری طلبان باید در پی درخواست اجرا وحتی بازبینی قوانین باشند.
افسر بهزاد
چقدر منصفانه خواهد بود اگر “تعدادی” از این مردان، تمامی نگرش های قبیله ای و اصول مردسالاری را دیگر به کنار نهند و این واقعیت را بپذیرند که زنان نیز به عنوان نیمی از جامعه و توانایی های آن به شمار می آیند و به گفته دکتر «شیرین عبادی» در لابه لای آثارشان: «اسلام بهانه خوبی نیست برای اینکه حقوق بشر را رعایت نکنند. ما مردان زیادی داریم که به حقوق زنان احترام نمی گذارند، این فرهنگ مردسالار است که مانع از پیشرفت حقوق بشر در ایران می شود و آنچه ما بایستی تغییر بدهیم این فرهنگ مرد سالار و پدرسالار است که مربوط است به قبایل و آن را بایستی تبدیل بکنیم به فرهنگ انسان مدار»…
اظهارات اخیر قاضی پور، نماینده ارومیه نافی شان نمایندگی است
شیما قوشه
قاضی پور در این نطق انصاف را رعایت نکردند و نه تنها به زنان بلکه به مردان هم توهین کردند و شخصیت آقایان را در ادوار مختلف مجلس زیر سوال بردند.
کمسیون اصل ۹۰ باید پیگیری کند و اعتبارنامه ایشان مورد بررسی قرار گیرد چون ایشان با این سخنان نشان دادند که از شأن و شخصیت لازم برای مجلس برخوردار نیستند، قاضی پور فقط نماینده شهر خود نیست بلکه هر کسی که انتخاب می شود در مقابل مطالبات تمامی مردم ایران پاسخگو است.
نباید به کسانی که از منطقه و یا استان ما آگاهی ندارند اجازه داد که وارد مجلس شوند چون هرکسی که وارد مجلس می شود چه آقا و چه خانم باید به نقش زنان در جامعه و خصوصا درحوزه انتخابیه واقف و خواسته آنان را پیگیری کند.
سیمین چایچی
حرف از شایسته سالاری وانسان مداری در حوزه ی مدیریت شعاری بیش نیست، جامعه ی مردسالار با ژست های روشنفکری درچهارچوب اعتقادات کهنه و نگاه (آن دیگری) به زن محصوراست،واین در حالی است که بیش از۶۴درصدفارغ التحصیلان دانشگاهها را دختران تشکیل میدهند. متاسفانه هرگاه پیشگامان حوزه زنان سخن ازبرابری های انسانی زدند به شکستن خط قرمزها متهم شدند.
وقتی جامعه و سیستم مدیریتی ما با عدم حضور پررنگ ومساوی زنان روبرواست ،تکلیف مدیریتهای کلان درسطح و زیر و….روشن است.
افسر بهزاد
گرچه تعبیر سنگسار، زدن ضربات سنگ به زن است اما دیدیم و شنیدیم که “نادر قاضی پور” نیز با واژه گان اهانت آمیزش، همه ی بانوان ایران را سنگسار کرد. واژگانی که در دنیای مدرن امروزی، آدمیزاد را به یاد عهد حجر می اندازد! البته حجریان امروزی و از نوع افکار داعشی…
جناب قاضی پور! حرف هایی به زبان آوردی و با افتخار برای خودت حماسه سرایی کردی، پس الان چی شد که زیر همه حرف های قبیحت زدی؟! یعنی هشتاد میلیون ایرانی حرف های شما را نفهمیدند و فقط باید شما بگید شوخی بوده و یا به اشتباه ترجمه شده؟! جوری از حرف های خودتان جانب داری کردید، انگار فقط این شمایید که صاحب حق هستید و باقی باطل مطلق!
تا حدودی روابط دو جنس، مذهب و قومیت رو بهم زدی اون وقت جناب عالی همین ها را برای تبرئه ی خودتان به کار بستید “کسانی درصدد ایحاد تشنج بین شیعه و سنی هستند” کدام تشنج؟! همان تشنجی که حتی آمدید نقده و با سخنرانی های پر از احساسات قوم گرایانه شعار دادید و این حس را حتی به دو رقیب انتخاباتی هم تزریق کردی که کار به جایی کشید دو رقیب روز رای دهی رو در روی هم قرار بگیرند…
جناب! بهتر بود این نکته را درک می کردی که بانوان ظریف هستند و نه ضعیف.
- نویسنده : ناصر ملکی