مجسمه ساز بزرگ کورد ریبین حیدری
مجسمه ساز بزرگ کورد ریبین حیدری
مجسمه‌سازی، تندیسگری یا پیکرتراشی هنر همگذاری یا ریخت دادن به اشیا است و ممکن است در هر اندازه یا با هر مصالح و یا تکنیکی انجام شود.البته باید در نظر داشت که هر شکل دادنی مجسمه‌سازی نیست بلکه باید در ورای آن، یک فکر، خلاقیت یا یک نوآوری وجود داشته باشد.

مردم کرد خود باید مطالبه گر باشند

مردم به مجسمه های نوستالژی علاقه زیادی دارند

مجسمه آشتی در مورد صلح و دوستی ملت هاست

مجسمه‌سازی، تندیسگری یا پیکرتراشی هنر همگذاری یا ریخت دادن به اشیا است و ممکن است در هر اندازه یا با هر مصالح و یا تکنیکی انجام شود.البته باید در نظر داشت که هر شکل دادنی مجسمه‌سازی نیست بلکه باید در ورای آن، یک فکر، خلاقیت یا یک نوآوری وجود داشته باشد.

تفاوت هنر مجسمه سازی با سایر هنرها در کاربردی‌تر بودن و برقرار کردن ارتباط راحت‌تر با آن است.به گونه ای که افراد با چند ثانیه دیدن این مجسمه ها پی به معنا و مفهوم آن می برند و کنار حس لذت، منظور سازنده نیز به خوبی و درستی منتقل می شود. البته مجسمه باید دارای هارمونی و هماهنگی در ساختار و اندازه‌ها نیز باشد چون این تعادل و هماهنگی است که موجب ایجاد یک اثر منحصر به فرد می شود.

در این هنر تکنیکی، هر چه مواد مرغوب‌تر و بهتری در اختیار مجسمه‌ساز باشد، اثر با ارزش‌تر و ماندگارتری خلق می‌شود. پس دانستن اهمیت مواد ساختاری در مجسمه‌سازی ضروری است.

مجسمه‌ها از جنس‌های متفاوتی تشکیل شده اند. مجسمه‌های فلزی جلب توجه بیشتری می‌کنند و شاید علاقمندان بیشتری نیز داشته باشند.مجسمه‌هایی از جنس سنگ، شیشه، چوب و سایر مواد نیز طرفداران خاص خود را دارند که در نهایت،تمام آنها به دلیل ساخته شدن توسط دست یک هنرمند‌ بسیار با ارزش هستند.

گستردگی در به کارگیری مجسمه در میان اقوام و تمدن‌های وجود داشته و حتی در دوران باستان به‌ حدی بوده که در میان یافته‌های باستانی تعداد نامحدودی از آثار مجسمه‌سازان به چشم می‌خورد.

هنرمجسمه سازی، هنری است که در سال های اخیر در کشور کاربرد بسیاری یافته است و هنرمندان بیشماری به این هنر که به نوعی پیاده کردن احساسات و خلاقیت ها بر روی اجسام و اشیاء است، علاقه مند شدند. با دیدن یک شی، می توان به معناها و برداشت های متفاوت و متنوعی دست یافت شاید به همین خاطر است که مردم نیز به سوی این هنر زیبا تمایل پیدا کرده اند. در زمینه آشنایی با این هنر فراگیر و جهان شمول با آقای ریبین حیدری گفت و گویی به شرح زیر داشتیم.

۱- از چند سالگی متوجه استعدادتان در رشته مجسمه سازی شدید؟

مطمعنا افراد در کودکی متوجه استعدادهایشان نمی‌شوند ولی من از زمان کودکی به نقاشی علاقه زیادی داشتم و از همان زمان به طورجدی  طراحی و نقاشی می کردم.

۲-چگونه به کار مجسمه سازی علاقه مند شدید؟

در ابتدا فقط طراحی کار می کردم ولی بعد از مدتی به هنر نقاشی نیز علاقه مند شدم و در نهایت به کار حجمی روی آوردم و مجسمه‌سازی را به صورت جدی شروع کردم.

۳- مجسمه‌سازی را از چه سنی شروع کردید؟

از ۱۸ سالگی کار مجسمه سازی را آغاز کردم ولی در ابتدا به صورت غیرحرفه ای این کار را انجام می دادم.

۴-چرا مجسمه سازی را به عنوان حرفه اصلی انتخاب کردید؟

انتخاب شغل به تربیت و تفکر فرد مرتبط می شود. در محیطی بزرگ شدم که من را به سوی هنر هدایت می کرد. البته محیط زندگی من به گونه ای بود که بیشتر با مسائل بصری ارتباط داشتم.البته علاقه شخصی من در انتخاب این رشته نیز دخیل بود، من به هنرهای بصری بیشتر از هنرهای نوشتاری و گفتاری علاقه داشتم و به همین خاطر جذب این حرفه شدم.

۵-چندسال است در حرفه مجسمه سازی فعالیت می کنید؟

۲۰ سال است که به صورت حرفه ای کار مجسمه سازی را انجام می دهم.

۶-هنرمجسمه‌سازی بر زندگی شخصی‌تان چه تاثیری گذاشته است؟

زندگی من را کاملا عوض کرده است . مجسمه‌سازی تمام ابعاد زندگیم را تحت‌الشعاع قرار داده، یعنی حتی جهان بینیم برپایه‌ یک دید مجسمه‌سازی است و نسبت به مسائل یک دید حجمی دارم. شاید اگر هنر دیگری را انتخاب می کردم تا این اندازه زندگیم تغییر نمی کرد.

۷-هنر مجسمه سازی چه تغییراتی را در شخصیت شما ایجاد کرده است؟

زندگی هر فردی بنا به اعتقاداتی که پیدا می کند باید عوض شود و به نظر من اگر یک فرد، راهی را انتخاب کرد ولی در آن رشته و حرفه پیشرفتی نکرد، پس بهتر است آن راه و مسیر را تغییر بدهد. به همین خاطر اولین تغییر در زندگی من جا به جایی مکانی بود.

۸-تغییراتی که در زندگی داشته اید، تا چه اندازه درکارتان تاثیرگذار بوده است؟

قضاوت کردن در این خصوص برای من مشکل است و من ترجیح می دهم دیگران این کار را انجام بدهند ولی من از این جابه جایی رضایت کامل دارم چون به وسیله این جابه جایی به منابع، مکان و فرهنگی را که مورد نیاز کارم بود،دسترسی پیدا کردم، مثلاً  کارهایی که در اروپا انجام می دادم به شیوه‌ای بود و  کارهایم زمانی که به آمریکا رفتم به شیوه دیگری بود و در حال حاضر که به ایران برگشته‌ام به شیوه‌ای متفاوت تر است. پس هنگامی که به گذشته برمی‌گردم و سه دهه گذشته را مرور می‌کنم از خودم رضایت کامل دارم.

۹-چه مشکلاتی بر سر راهتان وجود داشت؟

یکی از بزرگترین سدها برای هنرمندان پیدا کردن منابع است که این کار برای من زمان بر بود. مشکل بعدی جا به جایی و اینکه چگونه با فرهنگ دیگر هماهنگ شوم. مشکل سوم نیز مسائل خانوادگی بود.

۱۰-آیا در حل این مشکلات یاوری داشتید؟

مبالغه است اگر بگویم به تنهایی مشکلاتم را حل کردم. افراد و یا وسایلی بوده‌اند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم مرا یاری داده‌اند. غیرمستقیم ها شامل کتاب، موزه و اثرهایی که  به آن‌ها رجوع می کردم و مستقیم‌ ها هم شامل افرادی بود که هنگامی که با مشکلی مواجه می شدم من را یاری می دادند. ولی  درمجموع حل تمام مشکلات به خود فرد بر می گردد اینکه شخص برای رسیدن به هدفش تا چه اندازه فداکاری می‌کند چون هر فردی  به اندازه تلاش خود مزد می‌گیرد.

۱۱-چه کسی بیشترین تاثیر را بر روی هنر و کارهای شما داشته است؟

در تاریخ هنر و مجسمه سازی افراد بزرگی بودند و آثار برجسته ای ارائه دادند یعنی بزرگان و پیشروان این عرصه، افرادی از قبیل میکل آنژ اگوست رودن که آثارشان تاثیر زیادی بر روی من گذاشت.

من و افرادی که در این عرصه کار می کنیم از این بزرگان هنر مجسمه سازی پیروی می کنیم تا زمانی که راه خود را در این هنر پیدا کنیم و تا آن زمان آن‌ها به عنوان یک پشتوانه به حساب می آیند.

۱۲-آیا سبک خاصی برای خود دارید؟

من اهمیتی به داشتن سبک در عرصه هنری و مجسمه سازی نمی دهم و  بر این باورم که یک مجسمه ساز باید تکنیک های لازم را داشته باشد. در بعضی از آثار، باید حس درونیت را به نمایش بگذاری، در برخی به صورت انتزاعی عمل کنی و در کارهای دیگر کاملا پست مدرن یا رئال باشی.

لازمه انجام دادن کارهای حرفه ای، داشتن تخصص های متنوع و بالاست ولی به نظر من کسی که می خواهد در این زمینه موفق شود باید تخصص عالی در کار رئال داشته باشد تا بتواند بسته به برداشت و بینش خود شیوه کار خود را پیدا کند.

۱۳-تاکنون چند اثر خلق کرده‌اید؟

به طور تقریبی چیزی بالغ بر ۳۰۰ اثر دارم.

۱۴-در چه کشورهایی نمایشگاه برگذار کرده‌اید ؟

در چند کشور اروپایی مانند سوئد، اسپانیا، ایتالیا، آلمان، دانمارک و فنلاند نمایشگاه برگزار کردم و در آمریکا، کردستان عراق و ایران نیز تعدادی اثر هنری دارم.

۱۵-مهمترین اثر خود را کدام مجسمه می دانید؟

من تمام آثاری را که در نمایشگاه ها گذاشته‌ام جزو بهترین و برجسته‌ترین آثار خود می دانم چون کارهایم  را قبول دارم به همین دلیل در معرض دید عموم قرار دادم ولی در کل از بین کارهایم مجسمه آشتی را بیشتر از همه دوست دارم و احساس نمی کنم تنها یک مجسمه است.

۱۶-چرا مجسمه آشتی را از دیگر آثار خود بیشتر دوست دارید؟

پیام این اثر موجب شده که من نسبت به این اثر حس متفاوتی را داشته باشم در حدی که وصیت کرده‌ام این تندیس را بعد از مرگم سنگ مزارم کنند.

۱۷- آیا مجسمه آشتی را برای مکان خاصی کار کرده بودید؟

نه برای مکان یا شخص خاص نبود، ولی قرار بود در کردستان عراق نصب شود، البته تا مرحله اجرا هم رفت ولی متاسفانه بنا به دلایلی پروژه ناکام ماند.

۱۸- در مورد مجسمه آشتی توضیحاتی ارائه می دهید؟

مجسمه آشتی را در ایران شروع کردم. زمانی که تصمیم به ساخت آن را گرفتم قصد ساخت همچین تندیسی‌ را نداشتم یا حداقل به صورت منطقی قصد چنین کاری در برنامه‌ام نبود. شاید هم بر اثر احساس درون و به صورت ناخودآگاه آن را ساختم . در واقع می‌خواستم فیگور فردی که در مابین زمین وآسمان و در حال تفکر است را خلق کنم. ولی هنگامی که اسکلت فلزی آن را درست کردم و پاهایش را بر روی هم قرار دادم تصمیم گرفتم دست‌های آن را نیز خم کنم که برروی زانوهایش قرار بگیرد و در این مرحله، از کار دست کشیدم و این امر باعث شد که این شکل صلیبی بوجود بیاید. در نهایت قسمتی از دستش مانده بود که به اتمام برسد. نمی دانستم چه مدلی باید آن را درست کنم. سه ماه بعد به این فکر افتادم که باید شمشیری به صورت رو به پایین در دستانش قرار بدهم چون رو به پایین بودن شمشیر به معنای صلح و آشتی است. درضمن مجسمه را به شکلی طراحی کردم که آناتومی  آن نمایشگر یک انسان قدرتمند باشد. در عین حال طرز نشستن آن آرامش خاصی دارد و این آرامش یک فرد با اقتدار را تداعی می کند. در مرحله بعد شمشیرها را به صورت شکسته قرار دادم برای اینکه ثابت کنم که شمشیر دیگر برنده نیست و در آخر تصمیم به بستن چشمانش گرفتم. جهت رسیدن به فرم مورد نظر لازم بود با چشم دل به دنیا بنگرم چون با چشم باز نمی توان به جایگاهی رسید. در واقع این اثر یک آرزو است تا یک واقعیت چون کمتر انسانی‌هایی همچون ماندلا و گاندی پیدا می شوند که در اوج اقتدار خود پیام صلح را سر بدهند و به جای تیز کردن نوک شمشیر آن را بشکنند.

۱۹- نوع پوشش مجسمه آشتی به نظر شما برگرفته  از فرهنگ غرب نیست؟

پیکر تراشی زبانی است که ما آن را از غربیان یاد گرفته‌ایم و با توجه به این که انسان مظهر زیبایی تمام جهان است من آن را انتخاب کردم و تنها قصد من این بوده که آنچه را احساس کردم بر روی مجسمه پیاده کنم چه از نظر تکنیکی ، چه از نظر فرمی، چه از نظر اجراو چه از نظر ابلاغ  پیام.

۲۰- آیا مجسمه آشتی با هویت نژادی شما ارتباطی دارد؟

کرد بودن مایه افتخار من است البته از کارهایی که تاکنون انجام داده ام کرد بودنم، نمایان است.

۲۱- این کلمات چه چیزی را برای شما تداعی می‌کنند؟

خاک: مادر

آب: هنر

عطر: بوی بچه

تندیس: عشق

یاد: زندگی

۲۲- چرا در شهرستان بوکان تا به حال هیچ اثر فاخر مجسمه سازی وجود نداشته است؟

در اولین مرحله باید شهروندان درخواست بدهند تا یک اثر فاخر مجسمه سازی در شهرشان داشته باشند ولی بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز مردم چنین مطالبه ای نداشته اند و به نظر من این اولین مشکل است. دوما باید هنرمندی باشد که بتواند یک اثر هنری خلق کند. سوما باید مسئولان به حدی از درک برسند که بدانند مسائل فرهنگی جزو ملزومات اساسی زیر ساخت های اجتماعی و فرهنگی شهر است.

تمام موارد باید در کنارهم قرار بگیرد تا بتوان کاری را انجام داد و نبود یکی از عناصر به کار لطمه می زند.

۲۳- هنر به چه معناست؟

هنر یعنی بیان احساسات مثلا یک شاعر در طول روز دنبال کلمات زیبا می گردد تا آن را به صورت شعر بیان کند و ما درمجسمه‌سازی دنبال فرم می‌گردیم تا احساساتمان را از طریق آن بیان کنیم.

در مجسمه سازی بعضا کارهایی صورت می گیرد که مخاطب با آن آشنایی ندارد که به آن فرم انتزاعی می‌گویند. مجسمه سازی با فرم سرو کار دارد و فرم همیشه توام است با مصالح، که بسته به نوع کار متفاوت است‌. البته بیشتر در کار ما گچ و سنگ و برنز متداول است. انتخاب مصالح با فرم و موضوع رابطه مستقیم دارد یعنی باید فهمید هنگامی که یک کار به اتمام می رسد با کدام مصالح و فرم بیننده می تواند ارتباط بهتری برقرار کند.

۲۴- الگوی شما در زندگی چه کسی بوده است؟

در زمانی که کار طراحی و نقاشی می کردم مشوقم آقای رحیم رحیمی بود وی در اداره آموزش و پرورش سقز کار می کرد و انسانی فوق‌العاده بود، از نظر ادبی، سطح بالایی داشت که می توانم وی را در تراز ماموستا هه‌ژار قرار دهم. یادم است هنگامی که در خانه در کنارشان می‌نشستم و کار طراحی می‌کردم با نوازشی که می‌کرد حس خوبی به من دست می‌داد و من وی را اولین و آخرین مشوق خود می‌دانم. البته افراد دیگری مثل آقای محمد رستم زاده، آقای شیرزاد، و کاک پشیو که سنشان از من بیشتر بود و آن زمان مشغول به کار بودند در کار و انتخاب های من تاثیرگذار بودند. بعد از آن که از ایران خارج شدم با استادانی همچون میکل آنژ و رودن وغیره آشنا شدم و آنان هم به نوعی مشوقم بودند.

۲۵- تلخ‌ترین خاطره زندگی تان چه بوده است؟

در ۳۰ سالگی قرار بود در سوئد یک نمایشگاه داشته باشم که دو هفته مانده به نمایشگاه باید کارهایم را به برنز تبدیل می‌کردم در آنجا مکانی وجود داشت که در اختیار هنرمندان قرار می‌دادند، من هم ۱۵ اثر را قالب گرفته بودم و در کوره قرار دادم ولی هنگامی که کوره را باز کردم تمام قالب‌هایم  خرد شده بودند و چیزی از آن‌ها باقی نمانده بود تمامی این کارها حاصل ۲ سال تلاش من بود که از بین رفتند و متاسفانه نمایشگاه را نتوانستم برگزار کنم.

۲۶- نظرتان در مورد آثار خانم خاتوزین و آقای عثمان رحمن‌زاده چیست؟

خانم خاتوزین فردی همانند پیکاسو بود و تا زمانی که پول و دوربین ایشان را نمی شناختند باور زیادی به خود داشتند و آثار خوبی که برگرفته از فرهنگ وزندگی خودش بود را خلق کرد. هنگامی که به آثارش نگاه می کنی متعجب می شوی که چگونه فردی که هیچ کتابی نخوانده یا مطالعه آکادمیکی نداشته، توانسته این آثار را خلق کند.

آقای عثمان رحمن‌زاده با حس ساده خود وارد این مسیر شد. ایشان هم  به دلیل اینکه عده ای به اشتباه نام آثار وی را مردم شناسی نامیدند، مسیر خود را گم کرد و بیشتر به سمت  برگزاری نمایشگاه سوق پیدا کرد تا اینکه در دنیای ساده خود مشغول به کار باشد.

۲۷-دلیل تاثیر آثارشان بر روی عموم مردم چیست؟

آثار آقای رحمن زاده تاثیر بیشتری بر مردم گذاشته است، به این دلیل که آثار وی از خانم خاتوزین بیشتر است و مردم بیشتر مجسمه های وی را می بینند و متاسفانه آثار خانم خاتوزین هم کم است و هم جای برای نشان دادنشان، ندارد و تنها می توان عکس های آنها را مشاهده کرد. این آثار یک تاریخ را برای آنان زنده می کند ولی مردم هنوز سنتی فکر می کنند.

۲۸-به نظر شما آثار نوستالژی چه تاثیری بر روی مردم می گذارد؟

مردم آثار نوستالژی را دوست دارند ولی زمانی که ما یک نمایشگاه، برگزار می کنیم و یک توریست از آن دیدن می کند یک ملت را با آن مجسمه ها و آثار می شناسد.

۲۹-مجسمه حسن زیرک که کار هادی ضیاء الدینی بود را برداشتن و پیکره ای از شما در آنجا قرار دادند. تفاوت میان کار شما و کار آقای ضیاء‌الدینی چه بود؟

تفاوت کار من و آقای ضیاء‌الدینی فقط در تکنیک است وگرنه هر دو ما رئال کار می کنیم و هردو تلاش بر زنده نگه داشتن نوستالِژی داریم. حسن زیرک برای مردم کرد ارزش زیادی دارد و هنگامی که من کار حسن زیرک را شروع کردم دوست داشتم یک اثر اسطوره ای خلق کنم که تمام مردمم دوستش داشته باشند.

درست کردن مجسمه های اسطوره ای در تمام دنیا رایج است و من علاقه زیادی داشتم که یک تصویر عالی از حسن زیرک ارئه بدهم تا موجب حس خوشایندی در مردم و توریست ها شود و مردم اقتدار و بزرگی را در این پیکره ببینند و حس کنند.

کار آقای ضیاءالدینی که یکی از بزرگان هنر مجسمه سازی است در شان حسن زیرک نبود و برای همین پیکره من را جایگزین اثر ایشان کردند.

  • نویسنده : ناصر ملکی
  • منبع خبر : مجله بوکان