بررسیهای کارشناسی علل متعددی را نشان میدهد که از موجبات طلاق و متلاشی شدن زندگی مشترک هستند به نظر بنده و از جنبه عملی آنچه بیشتر به چشم میآید و میتواند امروزه از علل اصلی طلاق در جامعه باشد نداشتن شناخت مناسب زوجین از همدیگر است که متاسفانه بیشتر ازدواجهایی که در ماهها و سالهای اولیه زندگی مشترک از هم میپاشد ناشی از همین علت اساسی است. باید سعی کرد این شناخت قبل از ازدواج تا حدود زیادی کامل شود و باید معتقد بود که بعد از ازدواج تغییرات اساسی در رابطه با شناخت زوجین روی نخواهد داد و بلکه اصرار در تغییر، باعث مقاومت طرف دیگر و شروع دعوا و قهرهای مکرر طرفین است و بدیهی است قهر و دعوا هم نتیجهای جز طلاق ندارد. در درجات بعدی علتها میتوان به نبود تفاهم که البته این تفاهم نباید با تفاوتهای ذاتی و جسمی مرد و زن اشتباه شود که در بیشتر موارد با آموزشهای ناتمام یا عدم آگاهی کامل از حقوق و تفاوتهای مرد و زن مشکلات بروز میکند. بسیار دیده شده زن چیزهایی در خصوص حقوق برابر شنیده ولی در تحلیل و استنباط نادرست از این مقوله بسیار مهم منجر به توقعات ناصحیح، و در طرف مقابل هم این توقعات با شناخت ناتمام ایشان از حقوق و وظایف نسبت به همدیگر این ناآگاهی کامل شده و در نهایت به بروز اختلاف و طلاق منتهی میشود و همچنین دخالتهای خانوادههای طرفین مکرر دیده شده از همان شب خواستگاری و دوران به اصطلاح نامزدی شروع شده و پایانی ندارد تا به طلاق و جدایی زوجین رسیده است. مضافاً این روزها بیکاری و مشکلات مادی هم مشکلی بر مشکلات دیگر زوجین بوده که صرف نظر از تبعات خطرناک اعتیاد و بزه کاری که ناشی از بیکاری و مشکلات مادی است متلاشی شدن زندگی مشترک زوجین هم از تبعات ناگوار آن است و مشکلات جنسی و استفاده بیرویه از فضاهای مجازی و کانالهای به اصطلاح اجتماعی و… هم هر کدام به نوبه خود در از هم پاشیده شدن زندگی مشترک زوجین بالاخص زوجهای جوان تاثیر به سزایی دارد. و اما از نظر حقوقی زوجین تکالیفی در مقابل همدیگر دارند و هر چه این حقوق و تکالیف برای آنها روشنتر و مشخص باشد و با آگاهی و شناخت بیشتری با همدیگر ازدواج کنند و پایبند به اصول و حقوق پذیرفته شده و مطلع از تفاوتهای ذاتی و طبیعی مرد و زن باشند و حرایم و حرمتها هم رعایت شود بیشتر این طلاق ها بوجود نخواهد آمد.
- نویسنده : ابراهیم عزیزی/ وکیل دادگستری